نظریه های روان درمانی
تاریخچه - چارچوب نظری - کاربرد

اسلاوي ژيژك فيلسوف و روان­كاوي است كه از مشهورترين پي­روان انديشه­ي لكان و مفسران او است. او كتاب كوچكي دارد با نام "چگونه لكان بخوانيم؟" كه در آن با سبك خود مقدمه­اي براي آشنايي با آراي لكان ارايه مي­دهد. يكي از ويژگي­هاي ژیژک بازي او است با كلمات و مفاهيم، و خلق موضوعاتي نو از دلِ آن چه هر روز جلو چشم­مان است. بعضي از مفاهيمي كه ژيژك باز مي­سازد، پل مي­زند بين انديشه­هاي فلسفي و جنبه­هاي روان­كاوانه و فردي از يك سو، با سياست و فرهنگ عامه از سوي ديگر. او در اين كتاب با بازي با اصطلاح آشناي كنش متقابل (interactivity)، اصطلاح ناآشناي انفعال متقابل (interpassivity) را براي بحث خود به كار مي­برد و با اين مفهوم جلسه­ي روان­كاوي را به سياست مي­پيوندد. معادل انفعال متقابل چندان گوياي مفهومي كه او در نظر دارد نيست، اما معادل بهتري به ذهن­ام نيامد.

"... اين مسايل ما را به مفهوم فعاليت كاذب (false activity) مي­رساند: مردم فقط براي تغيير دادن امور نيست كه كاري مي­كنند، گاهي مردم فعاليت مي­كنند تا در واقع جلو وقوع چيزي را بگيرند، تا چيزي تغيير نكند.راهبرد تيپيك فرد نوروتيك وسواسي از همين دست است: او مدام در فعاليت است تا جلو وقوع يك امر واقعي را بگيرد. مثلاً وقتي در گروهي قرار بگيرد كه در آن ترس از انفجار به سبب يك تنش وجود دارد، فرد وسواسي تمام مدت حرف مي­زند تا جلو يك لحظه سكوت آزارنده را بگيرد، سكوتي كه ممكن است شركت­كنندگان در گروه را وادار به رويارويي با تنش موجود كند. در درمان روان­كاوانه، نوروتيك­هاي وسواسي پيوسته حرف مي­زنند، و سيلي از حكايت­ها، روياها و بينش­ها را بر سر روان­كاو فرو مي­ريزند: فعاليت مداوم آنان به اين خاطر ادامه مي­يابد كه مي­ترسند، اگر براي لحظه­اي سكوت كنند، روان­كاو از آنان سؤالي بپرسد كه واقعاً اهميت دارد­ـ به بيان ديگر، آنان سخن مي­گويند تا روان­كاو را از گفتن بازدارند.



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها